عزم آن دارم که امشب نیم مست
پای کوبان کوزهٔ دردی به دست
سر به بازار قلندر بر نهم
پس به یک ساعت ببازم هرچه هست
تا کی از تزویر باشم رهنمای
تا کی از پندار باشم خودپرست
پردهٔ پندار میباید درید
توبهٔ تزویر میباید شکست
وقت آن آمد که دستی بر زنم
چند خواهم بود آخر پایبست
ساقیا در ده شرابی دلگشای
هین که دل برخاست غم بر سر نشست
تو بگردان دور تا ما مردوار
دور گردون زیر پای آریم پست
مشتری را خرقه از بر برکشیم
زهره را تا حشر گردانیم مست
هچو عطار از جهت بیرون شویم
بی جهت در رقص آییم از الست
«عطار نیشابوری» ===================================
روشهای حمایت از برنامه بنا به درخواست مخاطبان:
1- Super Thanks
به صورت مستقیم از طریق یوتیوب
آموزش:
• How to buy a Super Thanks
---------------------------------
2- درگاه پرداخت زرینپال برای داخل ایران
zarinp.al/barzin
به نام مسعود امجدیان
---------------------------------
3- پرداخت با ارز دیجیتال تتر
آدرس ولت TRC20:
TFfmiGFwFf5cqvooN9GwUb2aJm6Ny6gF5S
Негізгі бет بازار قلندر - غزلی از عطار نیشابوری
Пікірлер: 301