مردی که کارگر حمام زنانه بود داستان توبه نصوح است که در دفتر پنجم مثنوی معنوی مولانا آمده و روایت مردی است به نام نصوح که به دلیل ظاهر زنانه در حمام زنانه به عنوان دلاک کار میکرد.یک روز دختر پادشاه به حمام میرود و انجا جواهر خود را گم میکند.دستور میدهد لباس و بدن همه را بگردند.و اما نصوح ظاهر زنانه دارد اما در واقع مرد است به شدت ترسیده و به فکر چاره و راهکاری می افتد.
راهکار نصوح چیست؟
آیا از این بحران خلاصی می یابد؟
🌱دختری که همسر مار شد
• داستان دختری که همسر م...
🌱داستان شاهزاده ای که عاشق دختر خونریز شد
• داستان شاهزاده ای که ع...
🌱قصه های هزار و یک شب بدون سانسور
• قصه های هزارو یک شب (ب...
🌱قصه های هزار و یک شب به زبان ساده
• قصه های هزار و یک شب (...
🌱 "حکایت بایزید بسطامی و مورچه "
• این حکایت آموزنده تا م...
🌱 " حکایت دوبرادر؛ یکی خدمت خدای و دیگری بخدمت
مادر" • حکایت دو برادر ؛ یکی خ...
🌱حکایتی از مولانا |قصه ی آنکه در یاری بکوفت | مثنوی معنوی
• قصه ی آنکه در یاری بکو...
🌝 اگه دوست دارید داستان ها و حکایت های بیشتری بشنوید مزراچه رو دنبال کنید و برای حمایت از ما ، کانال رو با دوستان خودتون به اشتراک بگذارید.
🔔 روی زنگوله کلیک کنید تا از قشنگ ترین حکایت ها و داستان ها به روز بمانید 🌿
سپاس از شما برای اینکه ما رو میبینید و میشنوید،به اشتراک میگذارید،لایک میکنید و نظر میدین🍃🌸
کتاب صوتی
مثنوی معنوی
مولانا
مولوی
مثنوی
شعر
روایت
کتاب
حکایت
روایت
داستان عامیانه
داستان
قصه
حکایت آموزنده
قصه ایرانی
داستان فارسی
داستان کوتاه
داستان جذاب
داستان جالب و آموزنده
پادکست فارسی
داستانکده
روایت ما
حکایت ما
حکایت شیرین
قصه های ایران زمین
داستان های ایرانی کهن
#حکایت #داستان #قصه
Негізгі бет داستان مردی که کارگر حمام زنانه بود | حکایت توبه نصوح | مثنوی معنوی | مولانا
Пікірлер: 6