راوی داستان های ممنوعه زندگی
سلام امیدوارم خوب باشید من مهراوه هستم متولد ۶۸م و اصالتاً اهل شمال کشور هستم از بچگی ساکن تهرانم امروز اومدم سرگذشت خودم رو براتون بنویسم امیدوارم که دوست داشته باشید من توی یک خانواده ۶ نفره به دنیا اومدم بچه سوم خانواده هستم سه تا برادر بزرگتر از خودم دارم و یه دونه خواهر کوچکتر از خودم برادرام که از من بزرگتر هستند تفاوت سنی نسبتاً زیادی با من دارند و زمانی که من نوجون بودم دیگه همشون ازدواج کردن رفتن سر خونه زندگی با هم نداشتیم کلاً دو سال با همدیگه تفاوت سنی داشتیم و از نظر شخصیتم با همدیگه شبیه بودیم به خاطر همین بیشتر دوران کودکیمون به جای اینکه بخوایم دوستی دیگهای داشته باشیم با همدیگه وقت میگذروندیم.
💥 برای عضویت در کانال، فقط کافی است روی لینک زیر کلیک کنید نمایید!
/ @dastaneman184
ویدیوهای مرتبط باداستان های واقعی
داستان واقعی | داستان رابطه دکتر با مامانم | صدای آه و ناله دکتر و مادرم و ازاتاق شنیدم و...
• داستان واقعی | داستان ...
"خوش آمدید به کانال ما، به جایی که دنیای پیچیدهٔ روابط ممنوعه و داستان واقعی زندگی برای شما عزیزان روایت میکنیم. در اینجا داستانهایی از روابطی پر از رمز و راز، باورنکردنی و شگفتآور را با ما تجربه کنید. با ما همراه شوید تا در تاریکیهای جانبازان خیانت و اینتریگ پردهبازی کنیم."🌟🌟🌟
💥 برای عضویت در کانال، فقط کافی است روی لینک زیر کلیک کنید نمایید!
/ @dastaneman184
داستانمان
dastaneman
راوی داستان های ممنوعه زندگی
داستان واقعی
رادیو داستان
داستان های فارسی
داستان واقعی عاشقانه
داستان عاشقی
پادکست داستان صوتی
پادکست داستان فارسی
#داستان_واقعی
#پادکست
#رادیو_داستان
#داستانمان
#داستان
Негізгі бет Ойын-сауық داستان واقعی | شوهرم راضیم نمیکرد و دلم یه مرد خوب میخواست رفتم سراغ همسایه و ...
Пікірлер: 20