در صحنه ای که لابرما.. لحظه ای بی حرکت ایستاد، تالار یکباره غرق شعف شد، اما بازیگر به همان زودی جا به جا شده بود و تابلویی که دلم می خواست بررسی کنم دیگر وجود نداشت. به مادربزرگم گفتم که خوب نمی بینم و او دوربینش را به من داد. اما، هنگامی که واقعیتِ چیزها را باور داریم، کاربرد یک وسیله ی ساختگی برای دیدنشان کاملاً همسنگ آن که خود را نزدیکشان حس کنیم نیست. فکر می کردم آنچه می بینم نه خود برما، که تصویرش زیر ذره بین است. دوربین را واگذاشتم؛ اما شاید تصویری هم که چشمم می دید و دوری فاصله آن را کوچک می کرد، چندان دقیق نبود؛ کدامیک از آن دو برما واقعی بود؟..
در جستجوی زمان از دست رفته
کتاب دوم: در سایه ی دوشیزگان شکوفا
بخش اول: پیرامونِ بانو سوان
قسمت سوم
Негізгі бет درجستجوی زمان ازدست رفته-بخش اول از کتاب دوم: پیرامون بانو سوان(اصلاح شده)-63
Пікірлер: 2