درود خدمت همراهان عزیز و همیشگی کانال
رسیدیم به غزل سی و هشتم از دیوان حافظ
یک غزل عاشقانه و غمناک که در فراق معشوق سروده شده
در این غزل با حافظ دیگری مواجه خواهید شد
لایک و کامنت و سابسکرایب فراموش نشه
------------------------------------------------------
غزل شمارهٔ 38 دیوان حافظ
بی مهرِ رُخَت روزِ مرا نور نماندست
وز عمر، مرا جز شبِ دیجور نماندست
هنگامِ وداعِ تو ز بس گریه که کردم
دور از رخِ تو چشمِ مرا نور نماندست
میرفت خیالِ تو ز چشمِ من و میگفت
هیهات از این گوشه که معمور نماندست
وصلِ تو اجل را ز سرم دور همیداشت
از دولتِ هجرِ تو کنون دور نماندست
نزدیک شد آن دم که رقیب تو بگوید
دور از رُخَت این خستهٔ رنجور نماندست
صبر است مرا چارهٔ هجرانِ تو لیکن
چون صبر توان کرد؟ که مقدور نماندست
در هجرِ تو گر چشمِ مرا آبِ روان است
گو خونِ جگر ریز که معذور نماندست
حافظ، ز غم از گریه نپرداخت به خنده
ماتم زده را داعیهٔ سور نماندست
------------------------------------------------------
قبل از شروع
در ابتدا خواهشمندیم برنامه را لایک کنید و اگر هنوز کانال یوتیوب شعر فارسی را سابسکرایب نکردهاید، حتما همین در همین لحظه سابسکرایب کنید
این برای شما هزینهای در بر ندارد اما به گسترش این محتوا کمک شایانی خواهد کرد
و در انتها
کانال شعر فارسی در حال تولید یک داشنامهی ادبیات پارسیست و برای محقق کردن این هدف، نیاز به حمایت شما خواهد داشت
تلاش ما در قامت یک خُردهنهادِ فرهنگی متمرکز بر استقلال مالی و فکریست و این امر محقق نمیشود مگر با حمایت مخاطب دلسوز
------------------------------------------------------
بنابراین، اگر هدف شما حمایت از ما و محتوای ماست، از روش های زیر میتوانید همیاری خود را به دست ما برسانید
💳 paypal.me/pers...
💳 idpay.ir/persi...
------------------------------------------------------
شبکه های اجتماعی ما
🟦 telegram t.me/persianpo...
🟥 Instagram / persian.poetry.official
🟥 website adormedia.com
🟦 Twitter / poetry_persian
------------------------------------------------------
#Hafez
#Ghazal
#persianpoetry
Негізгі бет دیوان حافظ با معنی و تفسیر کامل | غزل شماره 38 | بی مهرِ رُخَت روزِ مرا نور نماندست
Пікірлер: 95