در سری پیشگفتارها قصد داریم آثاری هنری و ادبی ای که تجربه ای متفاوت برای مخاطب می سازد تحلیل و معرفی کنیم. سامسارا از آن دسته فیلم های مستندی است که بسیار تماشا شده. مخالفان و موافقان بسیاری دارد ولی همه بر این اذعان دارند باید آن را تماشا کرد. بعید است کسی در برابر این تصاویر میخکوب نشود. آن هم وقتی بفهمی این فیلم طی چندین سال در 25کشور ساخته شده و در سال 2011 اکران شده است.
لینک تریلر فیلم samsara در یوتیوب
• Samsara Official Trail...
مراقبهی باشکوه چشمها
رنجِ زندگی، مهارناپذیر است و بسیار بسیار تکرارشونده. در این میان، چشمها هستند که بیشتر از رنج میگویند چون توان دروغ گفتن ندارند. چشمها خیلی زود به ستوه میآیند حتی از زیر خروارها مشاطه. قطره اشکی بی صدا همه چیز را برملا میکند.
انگار همان قطره، فریاد میزند من در این نمایش یک قربانی هستم.
سامسارا یعنی تکرار یک چرخهی مهارناپذیر. تولد، زندگی، زندگی، زندگی و مرگ. آدمها در حال ساختنند درحالی که میدانند قرار نیست بمانند. فوج فوج آدمیان در حال کار و کار و کارند و گروه کوچکتری هم در حال خوردن. دیدن چرخهی پایانناپذیر رنج انسان بسیار دردناک است. رنجی که اسباب آن را خودش فراهم میکند. بعد برای آن سینهای پر از مدال سپر میکند. اما در ازای چه؟ چشمهای بازمانده از آن رنج در میان هزاران چشم به خواب رفته در سینهی گورستان جواب می دهد: هیچ.
آدمی گرفتار چرخهای است که عزم توقف ندارد. قدرت عجیبی است که ساعتها بنشینی و چیزی را بسازی که خیرهکننده است اما خودت آن را خراب کنی و در کاسهای جا دهی و فردا باز همین چرخه را تکرار کنی! این عادت جهان است که در آن دائم باید ساخت و خراب کرد. زندگی کرد و مرد. چشم باز کرد و بست. به قول عباس کیارستمی زندگی تلخ است اما تمام چیزی است که ما داریم.
گفتن درباره سامسارا بسیار سهل و همزمان سخت است. هم می توان ساعتها از این همه نماد و معنا گفت هم نمیتوان. هم میتوان با فلسفهی آن مخالف بود هم نمیتوان مقهور عظمت تصاویر این مراقبه نشد. چرا که سامسارا با چشمان ما حرف میزند. و چشم در سکوت زبان باز میکند.
این فیلم مناسب هر نوع سلیقهای است. فقط باید در زمانی ببینید که یک ساعت و چهل و دو دقیقه فرصت خیره شدن داشته باشید و قرار نیست دائم آن را متوقف کنید. حتی توصیه میکنم تنها ببینید که در این مراقبه درگیر واکنش دیگران نشوید. نمایشگرتان هر چه بزرگتر بهتر. در این فیلم هیچ دیالوگی وجود ندارد اما موسیقی نقشی هولناک دارد. پس حواستان به این باشد که باید ریزترین صداهای آن را بشنوید تا لذت ببرید.
برای کلام آخر این را هم بگویم که اهالی اندیشه میگویند بعد از سینما و عکاسی، تجربهی سفر تغییر کرد. یعنی بسیاری از کشفها دیگر نیاز به سفر ندارد. کافیست فیلمی یا عکسی از آن را ببینی تا بتوانی تجربهای از آن دنیای کشف نشدهات داشته باشی. حالا تصور کن بتوانی در کمتر از 2ساعت به 25کشور سفر کنی! آن هم نقاطی که بعید است حتی پای یک انسان اهل سفر به همه آنها برسد. اگر اهل تجربههای ناب هستید حتما سامسارا را ببینید.
Негізгі бет فیلمی که چشمها را خیره میکند/ پیشگفتاری تحلیلی درباره فیلم سامسارا samsara
Пікірлер