اشکم ولی به پای عزیزان چکیدهم
خارم ولی به سایه گل ها رمیدهم
موی سفید را فلکم رایکان نداد
این رشته را به نقد جوانی خریده ام
فریاد از این چاه آب مستان رفتیم
با صد علم و دو دیده گریان رفتیم
یک پنجه خطی کنید که با جمع رفیق
در خطی بزنید که ما پر ارمان رفتیم
عمرم به نود رسید ورزقم کم شد
دست به عسا رسیدو قامت خم شد
این آینه ای روشنی جهان میدیدم
زنگال گرفت وروشنایش کم شد
ای زرگر زمانه بیا تو زرگری کن
یارم نگین الماس به من انگشتری کن
من میمرم و سازم میبینی و خلاص
در پیری خود به جوانان دارم اخلاص
چند سال دیگر با همدیگر زنده باشیم
کشته است مرا پاس خلیل اساس
بشنوید و به اشتراک بگذارید
#دهکده_ما
✔️Like✔️Comment✔️Share
Негізгі бет آهنگ زیبا و شنیدنی با دوتار از عبدالرحیم چاه آبی
Пікірлер: 6