شكست و ناكامي عاشقانه، شهريار را به بستر بيماري انداخت. دختري كه شهريار دلبسته او بود، با شنيدن خبر بيماري او به ديدار شهريار آمد. شهريار بر اثر اين ديدار غزل پرشوري گفت كه بعدها استاد غلامحسين بنان آن را با صدايي دل انگيز اجرا كرد: «آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا؟/ بي وفا حالا كه من افتادهام از پا چرا؟ نوش دارويي و بعد از مرگ سهراب آمدي/ سنگدل اين زودتر ميخواستي حالا چرا؟»
Негізгі бет Музыка آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا؟
Пікірлер: 152