استندآپ حافظان قرآن تهران وبزاربخندیم 🤣🤣تخمیا جمع شده بودن.
@محسنپناهی-ع6ي
10 ай бұрын
❤❤😂😂😂😂🎉🎉🎉🎉
@محمدطاهرحسینی-ض9ز
10 ай бұрын
حیف چهارشنبه سوری یک روزه وماه های حرام سه ماهه
@رضارضایی-ط8ق
10 ай бұрын
جون عزیزت اینارو ی تیم دارید میسازید یا تنهایی و فی البداهه اینارو میگی خوار مادر استعدادی بخدا دمت گرم
@امیرشانی-د2و
10 ай бұрын
انها نه اینها نه همون انها شاید هم طیب اله
@gildakarbassi611
10 ай бұрын
این ژاپونیه چه بدبختی بوده که آمده ایران😮😮
@امیرشانی-د2و
10 ай бұрын
شما همون بیخیال بشید کافیه کشش ندید۰
@farhad-ez6bh
10 ай бұрын
دمت گرم داداش سینا مثل همیشه عالی خیلی عشقی ❤❤❤❤
@شاهرخ52
10 ай бұрын
زرت
@امیرشانی-د2و
10 ай бұрын
حال حجاب را رعایت کرد تو چه خدمتی میکنی آخرش میگی بفرمائید داخل با داخلش چه میکنی؟
@arashyusefi1889
10 ай бұрын
بسم الله الرحمن الرحیم « آفتاب هستی » روی خدا ز هر سو بر ماست آشکارا کو دیدۀ خدابین تا بنگرد خدا را ؟ آن آفتاب هستی از بس که آشکاراست از چشم خلق مخفی ست با روی آشکارا ما را سوای دلدار در چشمِ دل نباشد تا چشمِ دل بدوزیم دیدار ماسوی را کس را بقا نبودست پیش وجود مطلق تا بر وجودِ باقی، حاصل کند فنا را ما را فروغ هستی از خویشتن نباشد ای آفتاب هستی، هستی بود شما را امّید عفو او بود سرّ خطای آدم پرورده نور عفوش در بندگان خطا را قبل از وجود، ما را بخشیده فیض هستی فرموده استجابت پیش از دعا دعا را تا بر صفاتش آید اسم غنی محقّق بر درگه غنایش، محتاج کرده ما را در ساحت جلالش با وی کسی نگنجد آری چنین بزرگی ست زیبنده کبریا را همرنگ عاشقان شو تا عاشقانه بینی بیگانگان نبینند دیدارآشنا را ما شاه تاج بخشیم در خرقۀ تجرّد اینجا بجای سلطان تعظیم کن گدا را صاحبدلان مقیّد بر مُلک جم نباشند در دل همیشه جویند جام جهان نما را تا نقد عمر داری تحصیل معرفت کن از کف مده به غفلت سرمایۀ بقا را گر کیمیا دهندت بی معرفت گدایی گر معرفت خریدی بفروش کیمیا را با دولت سکندر آدم غنی نگردد آری گدای مِلک است دارای مُلک دارا از درد ناشناسان وصل و دوا چه خواهی؟! ای دل بجوی در خود هم درد و هم دوا را گر بی خلاف منّت حاصل نگشت دولت عزّت مجو به ذلّت تسلیم شو قضا را از نعمت جوانی لذّت برند یاران گر بندگی نمایند پیران پارسا را از پا فتادگان را هر دم گره به کار است باید نداد از دست، دست گره گشا را گنج مراد خواهی پند فؤاد بشنو شبه خزف مپندار درّ گران بها را . . . گر معرفت دهندت مستغنی از دو کونی ( بی نیاز از دو جهانی ) گر کیمیا بیابی بی معرفت گدایی
Пікірлер: 83