برای دسترسی به لیست کلیه قصه های ظهر جمعه لطفا روی لینک زیر کلیک کنید
• قصه ظهر جمعه - قصه شب ...
پسر برای آخرین بار تور را در آب انداخت، اما مثل همیشه تور خالی بود و ماهی به دام او نیفتاد.
... ناگهان صدای اسب سفید را از پشت سرش شنید. مثل همیشه مرد سوار برای پسرک دست تکان داد و دور شد. اسب سفید تمام رؤیای پسر بود و شب و روز با یاد آن روزگار میگذراند. او هر شب با تور خالی به خانه بازمی گشت و به پدر و مادر پیرش قول می داد که فردا حتماً با دست پر باز می گردد. فکر سواری گرفتن از اسب سفید، لحظهای او را آرام نمیگذاشت. پس دل به دریا زد و راهی شد تا این موضوع را با صاحب اسب در میان بگذارد....
*برای دانستن ادامه ی ماجرا این کتاب رو بشنوید.
#کتاب_صوتی#قصه_ظهر_جمعه#قصه_شب
#قصه
#قصه_ظهر_جمعه
#Ghese_Zohre_Jomeh
#محمدرضاسرشار
#داستان_شب_رادیو
#قصه_شب
#قصه_شب_رادیو
#رادیو
#راه_شب
#داستان_فارسی
#راه_شب
#داستان_کودکانه_فارسی
#داستان_راستان
#حکایت_های_فارسی
#حکایت_های_ایرانی
#داستان_های_کوتاه
#داستان_های_فارسی
#داستان_های_صوتی
#حکایت_های_زیبا_ایرانی
#داستان_های_زیبا_ی_ایرانی
#حکایت_های_پند_آموز
#قصه_های_پند_آموز
#داستان_های_پند_آموز
#dastanhaye_farsi
#ghese_zohre_jomeh
#dastan
#قصه_های_خوب
#مرزبان_نامه
#کتاب_های_کهن
#حکایت_های_کهن
#قصه_های_کهن
#حکایت
#داستان
#کتاب_گویا
#RADIO_ZIBA
#رادیو_زیبا
#RADIOZIBA
Radio Ziba
رادیو زیبا
داستان های فارسی
داستان شب رادیو قدیمی
قصه شب
داستان شب رادیو
قصه ظهر جمعه
Ghese Zohre Jomeh
کتاب گویا
کتاب صوتی
Негізгі бет قصه ظهر جمعه - قصه شب - کتاب صوتی - داستان های فارسی - راه شب - کتاب گویا - اسب سفید
Пікірлер: 2