داستان امیر سلطانی، نویسنده، مستندساز و فعال حقوق بشر، در دو طرف یک دره در شمال تهران خلاصه میشود.
دره اوین. جایی که امیر در یک سوی آن به مدرسه بینالمللی پارتیان میرفت که شعارش عشق، عشق وعشق بود. و در سوی دیگر آن، زندان اوین بود که نمادی از سرکوب، خفقان و مرگ
امیر سلطانی میگوید همیشه هدفش این بوده که دست عشق را بگیرد و از یک سوی این دره به سوی دیگر آن ببرد. ماموریتی که برای انجام آن تا سرطان هم رفت و عاقبت یک سگ نجاتش داد.
فصل جدید چمدان هر یکشنبه از تلویزیون و کانال یوتیوب ما پخش میشود و در آن امیر پیام به زندگی ایرانیان در نقاط مختلف جهان میپردازد
Негізгі бет قرآن پدربزرگ و سگم لوئی را باید به ایران ببرم - چمدان
Пікірлер: 184