حکایت جنس کمیاب و گران از عطار نیشابوری ...در روزگاران قدیم سلطان محمود غزنوی همراه امیران لشکر خود به نیت شکار به صحرا رفت. در کنار تپهای سرسبز قرارگاهی بر قرار کردند و مستقر شدند . خدمتکاران به تهیه ناهار و لشکریان به دیدبانی راهها فرستاده شدند و امیران به دستور سلطان از هر طرف به شکار رفتند. خود سلطان محمود هم سوار بر اسبش بد و به جستجوی شکار در صحرا به به راه افتاد تا جایی که از همراهان دور افتاد.وقتی سلطان محمود از پشت تپهای سر درآورد با پیرمرد خارکنی روبرو شد که همراهش خری داشت ...سلام به شما همراه عزیز 😊امیدوارم ازتماشا این حکایت لذت برده باشید ،برای حمایت از ما کانال حکایت های پند اموز رو سابسکرایب کنید🌼🍃👈 / @hkaithaipndamvz کانال حکایت های پند اموز پنجره ای به سمت حکایت ها و داستان های قدیمی باز کرده است که امیدوارم از شنیدن آنها لذت ببرید . شما میتوانید در کانال حکایت های پند اموز موضوعات زیر رو دنبال کنید: حکایت های پند آموز #داستان #حکایت #داستان_شب #حکایت_فارسی #مثنوی_مولانا
#حکایت_فارسی
داستان
حکایت
داستان شب
داستان صوتی
قصه شب
ضرب المثل های فارسی
حکایت های بهلول
حکایت های اموزنده
ملانصرالدین
داستان فارسی
مثنوی معنوی
قصه های شیخ عطار
قصه های مرزبان نامه
عشقی که از آسمان بر زمین فرو ریخت: داستانی از آدم و حوا در سرزمینی پر از تجربه ها
• عشقی که از آسمان بر زم...
شمس و مولانا : داستان جالب شراب خواستن شمس تبریزی از مولانا
• شمس و مولانا : داستان ...
داستانهای فارسی :حکایت پند آموز سلطان محمود و غلام سیاه زیرک
• داستانهای فارسی :حکایت...
داستان بزرگسالان : داستان عبرت اموز بازرگانی که همسر زیبایش را به امانت نزد قاضی سپرد
• داستان بزرگسالان : دا...
زیرک ترین دزد دنیا : داستانی از زیرکی دزدی که همه را شوکه کرد
• زیرک ترین دزد دنیا : د...
توطئه فریب روباه برای گاوها : داستان از بیخبری تا جنایت
• توطئه فریب روباه برای ...
دوست عزیزم👈🔔زنگوله رو هم فعال کنید تا از حکایت های پنداموز جدید با خبر بشید 🔥🔥🔥
🌼🍃🌼🍃🌼
ارتباط با ما :
mohammad2hkait2@gmail.com
Негізгі бет Ойын-сауық قیمت خوش زبانی : داستان زیبای سلطان محمود و پیرمرد خارکن
Пікірлер: 1