در شب ششم آوریل ۱۹۷۹، صحنهای مرموز در بندری در جنوب فرانسه رقم خورد. دو نگهبان فرانسوی مقابل انباری متعلق به شرکت CNIM، سازنده قطعات پیچیده برای کشتیها و رآکتورهای هستهای، در حال نگهبانی بودند. ناگهان خودروی فیات ۱۲۷ با موتوری نالهکنان نزدیک شد و در فاصله ۲۰۰ متری ورودی شرکت از کار افتاد.
دو زن جوان و زیبا از خودرو پیاده شدند و در حالی که تلوتلو خوران به ورودی انبار نزدیک می شدند با لحنی دوستانه از نگهبانها کمک خواستند. آنها خود را توریستهای بریتانیایی معرفی کردند که ماشینشان خراب شده است. نگهبانها با لبخند به سمت خودرو رفتند تا کمک کنند.
پشت سرشان، پنج مامور موساد به سرعت و بیصدا از روی حصار پریدند، حرکتی که آن را بارها و بارها در پایگاهی نظامی در سواحل جنوبی اسرائیل تمرین کرده بودند. همانطور ساکت وارد انبار شدند. در داخل، آنها پنج بمب قدرتمند را به دو سیلندر بزرگ وصل کردند. آنها تایمر روی برچسبهای انفجاری گذاشتند و سپس دوباره به سرعت از حصار بیرون رفتند و در تاریکی شب محو شدند. کار آنها فقط 5 دقیقه طول کشید.
نگهبانها پس از اندکی خوش و بش با دختران موفق شدند ماشین را روشن کنند و زنها که در واقع مأموران اسرائیلی بودند، با وعده دیدار بعدی از آنجا دور شدند.
کمی دورتر، زوجی عاشقپیشه دست در دست هم در حال معاشقه بودند. مرد بظاهر عاشق مایک هراری، رئیس واحد قیصریه موساد، و زن، تامارا، یک مأمور عملیاتی موساد بودند که صحنه را از دور زیر نظر داشتند.
سی دقیقه بعد، انفجاری مهیب رخ داد. شعلههای آتش به آسمان زبانه کشید و همه چیز داخل انبار از جمله قطعات حساس یک رآکتور هستهای ۷۰ مگاواتی کلاس اوزیریس که ساخت ان دوسال زمان برده بود نابود شد. این رآکتور قرار بود توسط فرانسه به صدام حسین، دیکتاتور عراق فروخته شود.
چند ساعت پس از بمبگذاری، یک سخنگوی گروهی بنام اکولوژیستهای فرانسوی به یک روزنامه تلفن کرد و مسئولیت آن را برعهده گرفت. اما هیچ کس، به ویژه اطلاعات فرانسه، آن را باور نکرد. همه میدانستند که کار کار اسرائیلیهاست.
منبع: کتاب برخیز و اول تو بکش، نوشته رونین برگمن
Негізгі бет طرح پیچیده موساد برای ترور صدام چگونه شکست خورد؟ داستان دو دهه رویارویی اسرائیل و عراق
Пікірлер: 67