عبدالله موحد ، این نامی است اسطوره ای در کشتی ایران. مردی با یک بغل مدال طلا از مسابقات جهانی و المپیک. کسی که نامش با کشتی آزاد دنیا گره خورده است. استاد موحد از این گفت که چگونه دکترایش نیمه تمام مانده و یاد تختی افتاد و...
قفل سکوت عبدالله موحد شکست: تختی مرد سیاست نبود اما خیلی مرد بود/ سیاسی نبودم اما دست شاه را نبوسیدم
Abdollah Movahhed & Gholamreza Takhti
*در زمان شما هم اینطور بود که کشتی در مقابل فوتبال به چشم نیاید؟
کشتی ورزشی است که پولساز نیست ولی همیشه افتخارآفرین بوده است. اگر دستگاه ورزش افتخار میخواهد باید به کشتی توجه کند. البته الان بد نیست. من 13 دفعه در مسابقات مختلف اول شدم. باور کنید یک بار تیم ما اول شد 30000 تومان دادند به ما و یکبار در المپیک اول شدم 50000 تومان به من دادند. کاش اینها را نمیدادند ولی حقوق مرا قطع نمیکردند. مرا از دانشگاه بیرون نمیکردند. من را محروم کردند و 7 سال ممنوعالخروج شدم. چرا؟ مگر ما در ورزش چه گناهی کردیم جز اینکه من مدال آوردم، سرود ملی به صدا درآمد و پرچم ایران بالا رفت؟ عضله دستم هنوز هم پاره است. روزنامهها جوری جلوه دادند که همه فکر کردند من کوتاهی کردم در حالی که من برای دستم گواهی پزشک داشتم. به هر روزنامهنگاری نشان دادم، گفتند ما جرأت نوشتن نداریم. اینکه محرومم کردند، عیبی ندارد ولی چرا ممنوعالمخروجم کردند؟ من مگر سیاسی هستم؟ عضو کدام گروهم؟ یکجا به من نشان دهند که کوچکترین حرف سیاسی زده باشم.
* همیشه وقتی اسم شما آمده، اسم یک اسطوره آمده به خاطر همین باورمان نمیشود که در آن زمان این رفتارها با شما شده است. چون 10، 20 سال بعد هیچکس نتوانسته مدالهای شما را بگیرد و همه میگفتند موحد اسطوره بوده.
. من یکی شخصاً هیچوقت به سیاست کاری نداشتم اما زورگویان را دوست نداشتم. شاه را 6 بار از نزدیک دیدمش. همه تیم ما دستبوسی کردند. هرکه بگوید نه، دروغ گفته، من عکسش را هم دارم. دلیلی نیست. من حاضرم دست و پای یک آدم ضعیف را ببوسم ولی دلیلی نیست آدمی که بالای قضیه است، جلویش تکریم و تعظیم کنم. من به هیچکس تعظیم نکردم. در آن زمان حقوقدانش سر او حقوقهای ورزشی را قطع کردند.
* البته به نظر میرسد در آن زمان روزنامهنگارها نیاز به قهرمان داشتهاند.
چرا باید یکی را فنا کنند؟ تختی فدا شد. خیلی آدم خوب و بیآزار و مأخوذ به حیا بود. امکان ندارد کسی سیاسی باشد و با یک جوان بنشیند و سعی نکند او را به طرف خودش بکشد. من یکبار از تختی نشنیدم راجع به سیاست صحبت کند. انسان خوبی بود. قهرمانی نظیر او کمتر پیدا میشد. تختی مرد سیاست نبود ولی خیلی مرد بود.
* بیشتر انسان خوبی بود تا بخواهد اهداف تشکیلاتی داشته باشد.
بله، انسان خوبی بوده است. بی نظیر بود. همیشه هوای خیلی ها را داشت. حتی خود من که سنم کمتر بود را در اردوها خیلی تحویل می گرفت. با من مرور فن هم می کرد..
شما با آقای فیلی کار کردید؟
نخیر، با آقای رحمت غفوریان که فوت کرد و از خیلی جهات بینظیر بود. من یادم میآید مچ پایم در کشتی دررفته بود، مرا به خانه برد، خمیر آنتیفررستین روی پا میگذاشتند درد را کم میکرد. من به خانهاش رفتم، دیدم یک دانه فرش نیست. نگاه کردم دیدم در خانهاش حصیر است. خیلی ناراحت شدم. همین آدم اگر حقوقش را میگرفت، نصفش را برای کشتیگیرها خرج میکرد. یک روزی دیدم بعد از تمرین آمد یک چیزی دستش است. گفتم چیه، آقای غفوریان؟ گفت چند تا فیله و راسته است. ببر خانه بخور، بگذار کشتیات بهتر شود. من یک نگاهی به او کردم، گفتم از کشتی من راضی هستی؟ گفت: خیلی خوبی. گفتم من تا حالا فیله نخوردم، نان و ماست، پلو و ماست خوردم ولی میبینی که از من راضی هستی. این یک بار را ازت میگیرم چون مربی من هستی ولی اگر بار دیگر این کار را بکنی، از باشگاه میروم. وقتی یاد این قضیه میافتم، اشک در چشمانم جمع میشود برای مهربانی این آدم. میدانید برای چقدر از کشتیگیرها این کار را میکرد؟ من هیچ وقت فراموش نمیکنم که چقدر این آدم خوب بود.
عبدالله موحد(زادهٔ ۲۹ اسفند ۱۳۱۸ در شهرستان بابلسر) کشتیگیر بازنشسته کشتی آزاد میانوزن اهل ایران است. وی با ۶ مدال طلای جهان و المپیک در جایگاه دوم فهرست مشاهیر کشتی ایران بعد از حمید سوریان و جایگاه یازدهم تالار مشاهیر فیلا برای قهرمانان کشتی آزاد در سده بیستم قرار دارد
اوج فعالیت ورزشی موحد در سال ۱۹۶۸ و در المپیک مکزیکو سیتی بود که یک مدال طلا برای ایران بهدستآورد. اما به دلیل آسیب شانه از تکرار این موفقیت در المپیک ۱۹۷۲ بازماند
مجتبی فضلیزاده معلم منضبط و سختگیر «اردبیلیتبار» که به بابلسر رهسپار شد و در اوایل سال ۱۳۰۰ با خانمی از اهالی بندر انزلی ازدواج نمود. نخستین فرزند آنها ابوالفضل نام داشت. پس از ابوالفضل آنها صاحب ۶ پسر و یک دختر دیگر شدند. وقتی مقرر گشت همهٔ مردم ایران صاحب شناسنامه شوند، مجتبی فضلیزاده نام خود را به «موحد اردبیلی» تغییر داد. عبدالله به عنوان یکی از اعضای این خانواده در سال ۱۳۱۸ در بابلسر متولد گردید. او وقتی چهار ساله بود پدرش را از دست داد. عبدالله موحد اردبیلی ورزش را در رشتههای شنا، قایقرانی و والیبال آغاز کرد و سپس به کشتی روی آورد. در جوانی به تهران آمد و در باشگاه تهرانجوان و سپس باشگاه دارایی کشتی را پیگرفت.
اولین حضور موحد در مسابقات جهانی ۱۹۶۳ صوفیه بود که پس از یک شکست از محمود آتالای از ترکیه و یک مساوی با اینوولچف بلغار ششم شد. او در المپیک ۱۹۶۴ توکیو، بدون باخت در وزن پنجم شد. او کشتی گیران انگلیسی، استرالیایی و کرهای را مغلوب کرد و با ایوائو هوریوچی ژاپنی و اینوولچف مساوی کرد.
گفتگو با بابک تختی - قسمت اول
تختی با لاتها بیگانه بود. کشتی برایش راه عشق ورزیدن به مردم بود.
از امیال خود شرمسارند و میخواهند تختی را از آن عاری کنند.
Негізгі бет Спорт رازگشایی عبداله موحد از خودکشی و مرگ غلامرضا تختی؛ قفل سکوت عبدالله موحد شکست
Пікірлер: 252