#صدایواژهها#کتابصوتی
«جری من هیلیارد» در هتل دولاک، در یکی از شهرهای ایتالیا، سکونت داشت. او منتظر خواهر و عمه اش بود که به آنجا بیایند و با هم به «ریوا» بروند. جری براثر یک اتفاق خود را به جای «تونی» که راهنمای کوهنوردی است جازد و ...
در خدمت آقای ویلدر و خانواده اش بود تا به کوهنوردی بروند. سرانجام خواهر جری که «نانی» نام داشت، به همراه عمه اش به آنجا آمدند و کُنستانتینا، دختر آقای ویلدر که دوست قدیمی نانی بود، به دیدن او رفت.
نانی از اینکه دید جری در دسترس نیست، احساس ناراحتی می کرد. در همین زمان کنستانتینا گفت که شما فردا به ویلای ما بیایید و من به نمایندگی از پدرم نامه ای به جری می نویسم و از او دعوت می کنم به دیدار ما بیاید. بعد نامه را به گوستاو می دهیم تا هر زمان که جری به هتل آمد، نامه را به او بدهد. کنستانتین به محض بازگشت نامه ای برای جری نوشت و آن را به گوستاو رساند.
از طرف دیگر جری که متوجه بازگشت خواهر و عمه اش شد، به هتل آمد ولی خود را به خواهرش نشان نداد. او دو نامه به خواهرش و کنستانتین نوشت و وانمود کرد که نامه ها از اتریش ارسال شده اند. آن شب جری به طور تصادفی با ستوان دیفرا درگیر شد و بعد از چند ساعت گوستاو برای ویلدرها خبر آورد که تونی به جرم اینکه یک ارتشی فراری است، دستگیر و زندانی شده است. ویلدرها نیز چاره را در آن دیدند که تا صبح روز بعد صبر کنند.
-----
Licence:
Blue Danube (by Strauss) by Strauss
Creative Commons - Attribution 3.0 Unported- CC BY 3.0
creativecommons.org/licenses/...
Music provided by FreeMusic109 / freemusic109
Негізгі бет رمان معمایی "جری جوان"، اثر جین وبستر
Пікірлер: 35