lyrics & music : Omid Tootian
( شهر کلاغها )
شمع و گل و پروانه مکدر شده اند
گلهای وطن یکسره پرپر شده اند
در کاخ سلاطین زر و زور و ریا
هر مطرب و کاسه لیس مهتر شده اند
شیخی ز مقام و شأن انسان میگفت
لیکن ز همه جهات بدتر شده اند
دیروز به دنبال کرامت بودند
امروز چنین شقی و بربر شده اند
هر آینه دنبال عدالت رفتند
با من تو بگو کجا برابر شده اند
هیهات بر این گله نگهبانی نیست
چوپان و سگ و گرگ برادر شده اند
با حیله جغد سبز و روباه بنفش
یک ملت ساده لوح منتر شده اند
ارباب هنر فارغ از احوال جهان
در پیش نگاه خلق عنتر شده اند
در شهر کلاغان سخن از عشق مگوی
اینجا در و همسایه کلانتر شده اند
از غیرت و ناموس و شرف هیچ مپرس
مردان غیور شهر ، ابتر شده اند
در قاب سحر ، دختر آبی میسوخت
چشمان دریده بیجهت ، تر شده اند
من بی ادبی نمیکنم پس تو بگو
این ملت ما چرا چنین خر شده اند
در شهر کلاغان سخن از عشق مگوی
این قوم به دین عشق کافر شده اند
طوطی اگر این زبان سرخت ببرند
آغازگر قیام آخر شده اند
Негізгі бет شهر کلاغها - امید طوطیان
Пікірлер: 358