در یادروز سعدی 1402 در عرفان فارس ما با آموزههایی مثل خدمت به دیگران، نیکی، میازار موری که دانهکش است روبهروئیم. اما دیدار سعدی از عارفی که زرش دیدم و زرع و شاگرد و رخت. چنان تضادی در ذهن سعدی ایجاد میکند که در غزلیات یا مواعظ هم موضوع را مطرح میکند در ادبیات سنتی ما خبری از نقد بهمعنای امروزی آن کمتر به چشم میخورد. درحالیکه در تلمیح، تضمین یا استقبال از اثری دیگر، دست شاعر باز است که اندیشۀ همفکران خود را به نقد بکشد. وقتی سعدی بوستان را بر وزن شاهنامه مینویسد خواه ناخواه در اثر او این انتقاد به فردوسی را هم میبینیم که «رزم با دشمن بیرونی، کار مهمی نیست، تو اول سگ نفس خود را به زانو درآور».
Негізгі бет شاپور جورکش: عرفان فارس؛رنساس ناتمام
Пікірлер: 3