سرم را از شرم پایین انداختم ولی او چنان سنگدل بود که گویی میخواست اجازه ندهد...
به فکر داستانی افتادم که در زندگی خودم تجربه کرده بودم و نمیخواستم هیچوقت...
تنها گناه من این بود خیلی خوشگل و زیبا بودم و این باعث شده بود که..
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
حتماً تا آخر ویدیو با من باشیدد و نظرات خود را در قسمت کامنتها با من به اشتراک بگذارید. اگر از این ویدیو خوشتون اومد، لطفاً لایک کنید و برای دیدن ویدیوهای بیشتر، کانال من را سابسکرایب کنید! ❤️🔔❌ اگر علاقه مند هستید داستان های زندگی شما در کانال ما خوانده شود آن را به آیدی ما در تلگرام ارسال کنید:❌@dastanepari
******************************************************
داستان
داستان پری
داستان واقعی
پادکست
داستان کوتاه
داستان صوتی
داستان عاشقانه
داستان ترسناک
#داستان
#داستان_عاشقانه
#داستان_های_فارسی
Негізгі бет سرم را از شرم پایین انداختم و... | به فکر داستانی افتادم که در زندگیم...
Пікірлер: 5