جناب رضوی این کتاب با صدای بشدت دلنشین وجذاب شما بی نهایت زیبا وشنیدنی میشود❤
@elhamdaneshvaran6631
3 ай бұрын
عالی بود هم متن کتاب هم صدای زیبای آقای بهروز رضوی ❤❤❤❤❤❤❤❤
@alimohammadi9779
3 ай бұрын
چه کتاب زیبای شاعرانه و صدای شاعرانه❤️❤️❤️
@taraaslani7619
3 ай бұрын
ميدونم هنوز زوده كه كتاب رو نقد كنم ولى يه خورده زود عاشق نشد؟ يه هويى با سر پريد تو فصل و بخش خانوم دكتر ستوده
@maryamfazilat931
2 ай бұрын
ممنون از آقای رضوی عزیز با آن صدای جذاب مخملی که انچنان را آنچنان تر میکند 🙏داستان هم زیبا بود. سپاس از همکی 🙏
@zaryasghary2108
3 ай бұрын
این واقعیتی است که یادمون می ره قدر عزیزانمان را بدونیم و از هر لحظه بودنشان لذت ببریم. فارغ از دغدغه های زندگی نوش کنیم حلاوت وجود خانواده دوستان و فامیل را. سپاس از این داستان آموزنده ❤
@maryamkanini6431
2 ай бұрын
زنده باد خواننده این کتاب بسیار صدای زیبایی دارد موفق باشید❤
@benjaminDf-u5d
3 ай бұрын
آقای رضوی عزیز .یکی ازبهترین صداها❤❤❤❤❤❤❤
@TEHRANI10001
3 ай бұрын
بی نهایت سپاسگزارم بسیار بسیار عالی ❤.
@farhadfetrat6284
Ай бұрын
این کتاب زیبا و صدایی گرای شما وقعا شنیدنییست
@afsanebarmaki2729
3 ай бұрын
دومین بار بود که این شاهکار و با صدای گرم شما گوش کردم پاینده باشید ممنون .
@saradarbandi892
3 ай бұрын
1:35:00 داستان جذاب، رمانتیک و کشش داری بود. صدای دلنشین راوی به لذت شندین داستان ااضافه کرد. سپای 🙏🏼💜
@get._an._idea
3 ай бұрын
نگارش عاااالی،خوانش استاد رضوی عالیتر... سپاس از زحمات شما🙏🌺🍃
@AminDiba-d3k
28 күн бұрын
چنین مرد مهربانی آرزوست😌
@mehrikhaheshi5110
3 ай бұрын
درود وسپاس فراوان ❤
@Fredi8389
3 ай бұрын
عالي بود ❤❤❤❤❤❤❤
@SamC900
Ай бұрын
خيلى عالى
@MohammadbagherBayat-nk8tb
3 ай бұрын
داشتم نظر میدادم که در دقایق پایانی داستان ، دیدم این سردی بین زن و مرد و زن و مرد سخن از خیانت است ، الله اکبر
@marjanm3265
3 ай бұрын
فوقالعاده. بود واقعا. که. بهترین. بود ❤❤❤
@get._an._idea
3 ай бұрын
غمانگیز بود😢😢
@elhamrouhollahi7204
3 ай бұрын
❤❤❤❤❤❤❤
@Niknejad
3 ай бұрын
یک جهان سپاس 🙏🙏🙏🙏🙏
@helaafshar5659
3 ай бұрын
چه انشاى قشنگى!
@ToobaNoshadha
3 ай бұрын
ممنون عالی یود
@mitrayazdiyazdi8372
3 ай бұрын
اما زندگی به من ثابت کرد که در نهایت تنها کسی که در زندگی برات میمونه فقط خودتی وخدای خودت مخصوصا در اگر مهمان همیشه پاییز هلند باشی🙂
@abrism121
3 ай бұрын
غیر این هم نیست و همچنین اینکه ی مرد هر چقدر عاشق باشه رمان دیگه نمیخونه
@dr.arefazari4538
2 ай бұрын
غربت هلند انگلیس و آمریکا نداره هیچ جا وطن آدم نمیشه بانکه پنجاه سال در اروپا زندگی کردم فقط دوازده سال ایران بودم اما هر تابستان که ایران می ر فتم حتی خیابان های شلوغ که مردم رانندگی جنگل را می کنند برایم خاطره و دوست داشتنی و دلتنگی میاره
@aishazabih9620
3 ай бұрын
❤🤲🤲🙏🙏♥️❤️💕🌹🌺💐💞
@jawidmohammad3494
3 ай бұрын
Merci
@kazimqasemy2098
3 ай бұрын
چه کتاب زیبایی آموختم بیشتر ازاین باید خانم ام را دوست داشته باشم احترام بگذارم
@یسریزارع-ش1ل
Ай бұрын
این زندگینامه خود استاد بود؟؟؟؟ در ضمن اخرش اشتی شد یانههههه
@MohammadbagherBayat-nk8tb
3 ай бұрын
اخر داستان حالم را خراب کرد . منتها و زمانیکه داستان شروع شد من خوابم برد ، ان یکساعت اخر شنیدم الخصوص نیم ساعت آخر کتاب حالم را خراب کرد .
@nargesrejali2452
3 ай бұрын
حیف از صدای آقای رضوی برای داستانی که یه وقت احساس میکردی داستان نادر ابراهیمی یه وقت احساس میکردی داستان پاورقی مجله زن روز داستان واسه خودش شناسنامه نداره به نظرم
@MohammadbagherBayat-nk8tb
3 ай бұрын
بیش از دو روز دارم این را تکه تکه میشنوم و نکات جالب آنرا چند بار میشنوم اما زن اولش ساخته است ،زن که درآمد داشته باشه کاری با عاشقی نداره زن اول تو اینگونه بوده تا این ۱۵ دقیقه اولش اینگونه بوده و زن دوم ایشان هم شاغل و بعد از بدنیا آمدن فرزندشان زن نسبت به مردم سرد میشه ،زن که سرد شد یعنی یه جایی سرش گرم است مرد ها همینگونه هستند اما این زن دوم که میگه جایم تغییر کرد آمد رو کاناپه خوابیده یعنی زن بلحاظ بغل داشتن یه مرد نیاز ندارد سیر است یه مثال میزنم به نویسنده داستان بگم بدن شما غذا نیاز داشته باشد غذا میخوره اما سیر باشه بزور هم نمیخوره مرد اینجا از تصاویر که زنش داره و شب را در کنارش میخوابه ببینه زن دندان قرشه داره باید متوجه بشه از اینکه زنش اضطراب داره و پرخاشگر میشه حالا قلب زنش در درون قلب کسی دیگه است ،من یاد گرفتم نباید بیش از حد زن را تحویل گرفت محبت خوبه اما به زمانش تحویلش بگیره سالگرد ازدواج و تولد و آشنایی و ....از او تقدیر بشه زن که نیاز مالی نداشته باشه در آخر داستان آن ایمیل میاد و مرد را بر آن میشود و زن برای سه سال میرود خارجه و آنجا می یابد که مرد ایرانی خیلی بهتره است و آن فرد خارجی که در ایران زیارتش کرده است و دخترشان مریض میشود و زن را خدا داره مجازات میکند ،بقول استاد عرشیانفر میگه برگردید به عقب و به همسرتان بگویید اگر الان بخواهم با هم ازدواج کنیم آیا حاضری با من ازدواج کنی ،باید دید جواب زن چی هست ، دو حالت داره یا میگه نه یا میگه بله . خیانت زن از سیر بودن مرد اولش است ،زنها تا یکی ازش تعریف کنه شل میکنند و مرد اولش را با مردمی که جلویش ظاهر شده و قربون صدقه اش میره کلا جدا از این داستان چرت است و نویسنده بیشتر آمده است با کلمات بازی کرده و نکات جالبی از ادبیات را در آن گنجانده تا رمان کتاب بشود . میشه آنرا ساعات ها نقد کرد . من ماندم چرا این یارو اینقدر اسکول بوده ،اسکل چه عرض کنم شنقل ،منگل و امبول بوده است ،نه این داستانها همگی عدم شناخت خود انسان است انسان خود را بشناسد و خدا را بشناسد ، بر اساس بی دینی افراد داستان زندگی ها آخرش میشه این . حالا که زن دوم میبینه که فرد خارجی او را بلحاظ شهوت میخواسته است نه از شعر و عاشقی که ما ایرانیها غنی هستیم و برای زنهایمان شعر میگویم و عشق را ابراز میکنیم با آوردن بچه های زیاد ،زن نباید کار کنه کار مال مرد است ، مستند انقلاب جنسی را ببینید زن و مرد خارجی میروند بیرون غذا میخورند ترکی دونگ خودش را میده ، اما در فرهنگ ما ایرانیها مرد شب و روزش زحمت میکشه آنها را تامین کنه ،مرد کم بیاره دست دراز میکند به سوی آسمان و از خدا میخواد برایش بفرسته مرد و زنیکه دائما کارشان به روانپزشک بکشه ، و زن حیلهگر ختی حاضر نیست به دکترش بگه پای صحبت مرد دیگری در میان است ،بروید خارج متوجه میشوید خارجی چگونه هستند و سریع برمیگردی ایران آخر داستان هم همین است که این خانم میره بعداز فوت فرزندشان باد میبینم آن خارجیه براش سراب درست کرده است. پشیمان میاد و آن خارجی هم بخاطر اینکه این خانم او را تنها گذاشته آمده ایران برای انتقام آن ایمیل را برای شوهر او آقای تمنا میفرسته و خانم که میبینه ول میکنه میرود ،بخاطر اینکه سهام شرکت را به مرد انتقال بده شاید جای در دل این مرد ساده دل دوباره باز کنه ، و مجددا به مرد میگه بیا باهم صحبت کنیم . اینجا نظر منه باید بگم لامصب این مرد با مرد های دیگر چه فرقی میکنه اگر کم و کاستی داره باید با او بسازی و خداوند هم برایش میسازه ،این فرهنگ خارجی ها برای خودشان هست بقول شاه فقید ایران شاهنشاه آریامهر پهلوی فقید زمانیکه ما منشور حقوق بشر داشتیم شما خارجی ها داشتید رو درخت زندگی میکردید بیایید به آنها دل نبندیم آنها اصالت ندارند آنها الان هم که میبینید و شاهد آن هستیم کسانی خود فروخته مملکت فروختند ،برعلیه سرزمین من قیام کردند آنها پشیمان هستند ،حتی من با یکی از آنها چت میکردم میگفت که میترسم بیام ایران منو بگیرند بکشند گفتم اگر توبه کرده باشی و از خدا بخواهی او اصل کاری است نه بنده خدا زنده باشید کامنت مرا درباره این رمان خواندید .
Пікірлер: 37