فاوست سالخورده خسته از زندگی و جهان است. او آماده مرگ است ولی به جای مرگ با مفیستوفلیس دیدار می کند و زندگی اش آغاز می شود. فاوست دوباره جوان میشود و به مفیستوفلس به مسافرت میپردازد تا آنچه را در زمین بیابد که به او رضایت قلبی می بخشد. اگر آن را بیابد روحش از آن مفیستوفلیس خواهد شد.
فاوست عاشق دختر زیبا و سادهای به نام مارگارت میشود ولی در نهایت مسئول محکومیت اجتماعی و مرگ او می شود. قسمت اول تراژدی فاوست سفری به درون و کشف پیچیدگیهای روح در مسیر شناخت خویشتن و فردیت است. داستان ویرانی معصومیت و کودکی، بزرگتر شدن از لذتهای حسی این جهانی، غلبه بر سنتها، رهایی ازقضاوت جامعه، قضاوت خود و احساس گناه است. بخش دوم این تراژدی، عرصه عمل فاوست در زندگی پس از بازگشت او از سفر روح است.
Негізгі бет تحلیل روانشناختی و کهن الگویی تراژدی فاوست گوته - بخش دوم - فاوست 1 / سفر به درون
Пікірлер: 17