اگر تصمیم به شنیدن این فایل صوتی دارید پیشنهاد من این است که ابتدا متن زیر را بخوانید.
چندی است که من این افتخار را دارم که در کنار گروهی از دوستان اندیشمندم، در جلسات کتاب خوانی و تحلیل محتوایی شرکت کنم که با همت این دوستان مدتی است که در جریان است و از نوع خود کاری فاخر و ارزشمند و برای من تجربه یگانه ای از یادگیری بوده است.
تمرکز موضوعی این جلسات متنوع است ولی برای مدتی تصمیم بر این است که آثار و اندیشه های دکتر سید جود طباطبایی مورد بررسی قرار گیرد. همانطور که اغلب شما می دانید جواد طباطبایی پژوهشگر برجسته تاریخ و اندیشه سیاسی ایران بود که در تبریز زاده شد و سال گذشته پس از سالها تحقیق و پژوهش سرشار از عشق و تعهد به فرهنگ و اندیشه ایران زمین درگذشت.
تلاشهای خستگی ناپذیر طباطبایی در طول سالیان پژوهش و تحقیق به دهها جلد کتاب و مقاله تولد بخشید که حتی تنها یک بار خواندن آنها به ماهها زمان نیاز دارد. او نویسنده آسانی نیست و تحول اندیشه اش در طول سالیان تدریس و پژوهش، قضاوت در مورد اندیشه او را به امری دشوار بدل می سازد که نیاز به درک عمیق اندیشه و آثار او دارد.
کتابی که از ایشان موضوع کتابخوانی مجموعه دوستان ماست، "تاریخ اندیشه سیاسی در ایران" است که از مهمترین آثار ایشان به شمار می آید. به دلیل اهمیت این اثر من تصمیم دارم مجموعه صحبتهایی را که در جمع این دوستان داشته ام و همچنان تداوم نیز دارد منتشر کنم ولی طبیعتا ارتباط با سخنان من برای کسانی که کتاب را نخوانده اند ممکن است دشوار باشد. زیرا در سخنرانی دائما ارجاعاتی به کتاب وجود دارد که نیاز به دانش اولیه دارد ولی من در چند خط تلاش می کنم که خلاصه ای از موضوع گفتگو را برای دوستانی که کتاب را نخوانده اند ارائه دهم.
طباطبایی در این فصل از کتاب به این اشاره می کند که پس از اسلام و با غلبه اعراب و سقوط امپراطوری ساسانی سه سنت اصلی در سپهر اندیشه سیاسی ایران به وجود آمد. 1) نخست جریانی که شریعت نامه نویسی پیشه کرد و تلاش کرد از متن قرآن و احادیث و متون فقهی به طور مستقیم اندیشه سیاسی استخراج کند 2) دوم سیاست نامه نویسانی چون خواجه نظام الملک که تلاش کردند اندیشه ایرانشهری پیش از اسلام و متون دینی و اسلامی را با هم ترکیب کنند 3) فلسفه سیاسی که فارابی نماینده آن است که تلاش می کند از فلسفه و متافیزیک و روشهای فلسفی، اندیشه سیاسی استخراج کند تلاشی که به باور طباطبایی با فارابی آغاز و پایان یافت و هرگز شکلی ادامه دار در اندیشه سیاسی ایران زمین نیافت.
به باور طباطبایی این خواجه نظام و سیاست نامه اوست که حامل اندیشه سیاسی ایرانشهری است که در عمل نیز موثر واقع می شود و نه فارابی که هرگز تداومی نمی یابد. این از این منظر مهم است که می گذرد تولد می بخشد به تاریخ سیاسی قرنهای بعد که در نهایت به زوال اندیشه سیاسی در ایران منتهی می شود.
در این صحبت کوتاه من نقد و پرسشهایی را از این تحلیل دکتر طباطبایی طرح می کنم زیرا که به باور من آنکه حامل حقیقی اندیشه ایران است فارابی است و نه خواجه نظام الملک و در حقیقت راهی که نظام الملک آغاز می کند همان است که قرنها بعد به اندیشه سیاسی صفویه و سرانجام ولایت فقیه منتهی می شود.
طباطبایی فیلسوفی عمل گراست و از منظر او عرفان نقطه رخوت تاریخ اندیشه ایران است و این نقطه ای است که به باور من می بایست بر ان تامل کرد زیرا که به باور من پیوستار اندیشه ایران از زرتشت تا بایزید بسطامی، منصور حلاج ، حافظ و فارابی و سهروردی نماینده حقیقی اندیشه ایرانی است که همچنان در بیان فلسفی و تبارشناسی تاریخی خود به درستی درک و بیان نشده است. امیدوارم که این مختصر به ارتباط بهتر با این ارائه کوتاه در فایل ضمیمه کمک کند.
آیدین آرتا
Негізгі бет تاریخ اندیشه سیاسی در ایران (سید جواد طباطبایی) - بخش 2 - فارابی یا خواجه نظام الملک / آیدین آرتا
Пікірлер: 11