فرزانش جاودان، فلسفه ای که من تلاش در باز تبیین و معرفی آن دارم چیست؟
فرزانش جاودان مفهومی جدید نیست. در طول تاریخ بارها با نامهای گوناگون معرفی شده است و خطوط اصلی آن را می توان با نامهای بسیاری در تاریخ سنتهای فلسفی دید از جمله:
Platonic and Napoleonic Tradition, Perennial Philosophy, Gnostic Philosophy, Prisci Theologica, Primordial tradition, Philosophy of illumination, Theosophical Movement
درک من از فرزانش جاودان بر چند محور اساسی استوار است:
این فلسفه از اساس پلاتونیک و افلاطونی است. به این معنا که تعالی گراست و جهان را به صورت امکانی قابل تعالی به چیزی والاتر و برتر می بیند.
در رویکرد خود هماهنگ با شکلی از اگزیستنسیالیسم است. بدین معنا که انسان، آزادی و اهمیت فردیت او را در مرکز توجه خود می نشاند و درکی از فلسفه چون روشی برای آگاهانه زیستن در جهان ارائه می دهد و به همین دلیل مفاهیم خود را با حرکت میان فلسفه و روانشناسی تحلیلی تبیین می کند. سیالیت این فلسفه این امکان را پدید می آورد که هنر و به ویژه شعر، ادبیات و اسطوره شناسی نیز در ذات خود مفهومی فلسفی یابند و به ابزاری برای انتقال مفاهیم فلسفی و تکامل اگاهی بدل شوند.
اگرچه به ظاهر اگزیستنسیالیسم با فلسفه ساختارگرای هگلی در بسیاری از ابعاد در تعارض است این فلسفه دیدگاهی هگلی به تاریخ دارد و تاریخ بشری را صحنه تکامل اگاهی و آزادی می بیند و نگاهی تلئولوژیکال و غایت گرایانه به تاریخ دارد که انسان و جهان را در دیالکتیکی به سوی تعالی می بیند.
این فلسفه خود در طول تاریخ در حال تکامل بوده است و در تمام تاریخ بشری از فردیت و آزادی انسان دفاع کرده است بی آنکه نگاه خود را از آسمان برگیرد.
من بر این باورم که این فلسفه در ذات خود به شکلی حیرت انگیز هماهنگ با تفکر تاریخی فلسفی ما و همچنین اندیشه های بنیادین سنت عرفانی ماست و این هماهنگی تصادفی نیست زیرا به باور بسیاری زادگاه این شکل از اندیشه فلسفی ، جهان ایرانی بوده است. این باور که فلسفه افلاطونی ریشه هایی عمیقا ایرانی و مزدیسنایی داشته است باور جدیدی نیست ولی ریشه های تاریخی آن چنان که باید و شاید تبیین نشده است.
من بر این باورم که تبیین مدرن این فلسفه می تواند به باززایش شکلی از فلسفه در ایران منتهی شود که می توان آن را باززایش مدرن فلسفه ای کهن و از بنیان ایرانی دانست. این می تواند شروع بازگشت فرزانش جاودان به خانه خود باشد.
من در گام نخست تصمیم دارم خلاصه ای از تبارشناسی Genealogy و هیستریوگرافی/ تاریخ شناسیHistoriography این فلسفه را با توجه به پژوهشهای سالهای اخیرم به انجام رسانم و سپس مبانی این فلسفه را در گامهای بعدی تشریح کنم.
در این مسیر من تکمیل مجموعه ای را در دست دارم با عنوان: "تبارشناسی فرزانش جاودان" که بخش نخست آن به سهروردی و تلاش او برای بازیابی و تبیین دوباره حکمت خسروانی و باستانی ایران در قالب فلسفه اشراق و همچنین تداوم ان در سلسله عرفا و شعرای ایران زمین می پردازد. در بخش بعدی من نگاهی خواهم داشت به مدارک تاریخی که نشان می دهد پیوند میان افلاطون ، فلسفه او و همچنین فلسفه نوافلاطونی با زرتشت و آیین مزدیسنایی تا چه اندازه مستحکم و مستدل است. و بخش سوم نگاهی خواهد داشت به جنبشهای نوافلاطونی در آستانه رونسانس و رویایی که این جنبشها برای احیاء این فلسفه داشتند.
بخش بزرگی از این پژوهشها به ویژه در قسمتهای دوم و سوم برای نخستین بار است که انتشار می یابند. روز جمعه 14 دسامبر من صحبتی در سیدنی دارم در جمع ایرانیان علاقه مند با عنوان "فرزانش جاودان و رویاهای بربادرفته رنسانس" که فایل آن را نیز پس از دریافت با دوستان به اشتراک خواهم گذاشت.
فایلی صوتی و تصویری که در ادامه تقدیم می گردد بخش نخست این مجموعه است با عنوان "تبارشناسی فرزانش جاودان، زرتشت، سهروردی و فلسفه افلاطونی"
Негізгі бет تبارشناسی فرزانش جاودان - بخش اول (1) - زرتشت، سهروردی و فلسفه افلاطونی
Пікірлер: 30