چند سال سوئد، محفلی زیبا و صدای دلنشین استاد بهرام باجلان .
و شعری از استاد مرحوم لایق شیرعلی شاعر، ایران شناس، مترجم
زادهٔ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۲۰ در روستای مزار شریف، پنجکنت تاجیکستان - درگذشتهٔ ۱۰ تیر ۱۳۷۹ در دوشنبه تاجیکستان
چه کسی می گوید من و تو ما نشویم ؟ خانه اش ویران باد
گر نباشد عشق تو در سینه ام گر نباشد یاد تو گنجینه ام
گر نباشد چشم تو آیینه ام زندگی نفرین و دشنام من است
استاد اشاره می کند به پیام استاد علامه اقبال لاهوری : ای جوانان عجم جان من و جان شما
جان به قربان تو ای میهن خونین کفنم/بودی بیت الشرفم، گشتهای بیت الحزنم
دشمنت چار طرف اجنبی و خانگیاند/تن تنها به چه نیرو صف اعدا شکنم؟
دوست دشمن نسق و دشمن تو دوست نماست/راست گویم، بپرانند ز چشم و دهنم
تاجیک اندر وطن خویش چرا متهم است؟/یا خطا رفته به تاجیک تولد شدنم؟
همه خلقان جهان انجمن آراستهاند/در سمرقند نشد ساخته نیم انجمنم…
گفت علامه اقبال که بر خیز ز خواب!/بزدلی گفت فلانی ست مخاطب، نه منم…
آن یکی در خم طلا سر خود کرد فرو/دیگری گفت بیا مهوش سیمین ذقنم…
آن یکی گفت غم گاو و بز و بزغاله/دیگری گفت غم خانه و فرزند و زنم…
دامن کوه گرفتیم و دم مرکب خویش/رفت از دست همه دامن دشت و دمنم
ای خراسان تو بگو ساحت ایرانویچ کو؟/من از این فاجعه چون شکوه به یزدان نکنم؟
کو دگر شعشعه دانش و فرهنگ بزرگ؟/کو دگر کر و فر و نعره غلغل فکنم؟
روز و شب از غم تو گریه کنان میسوزم/تو به خون غرقه و من غرق ملال و محنم
گریه من نه از آن است که درگاهم سوخت/هم نه زآن است که شد سوخته باغ و چمنم،
گریه من نه از آن است که بیچاره شدم/هم نه زآن است که فرسوده بود پیرهنم
گریم از آنکه تو را حکم به کشتن کردند/ای تو هم پایه و هم مایه انسان بُدنم !
گریم از آن که ز بن مایه این قسمت تلخ/من سخن گویم اگر نیست کسی هم سخنم
گریم از آنکه به ژرفای چنین فاجعهای/نشود خیره کس از هم نصب و هم وطنم
گریم از آنکه دو سه بی طرف بی شرفی/به سرم سنگ ببارند که من دم نزنم
گریم از آنکه تو تنهایی و من تنها تر/ وطنم، آوطنم، آوطنم، آوطنم
استاد لایق شیرعلی
Негізгі бет تنبور ،تنبور نوازی ،آواز سنتی، وطنم ایران.
Пікірлер: 1