گر سر طلبی من سر در پای تو اندازم/ ور زر طلبی من زر اندر قدمت ریزم
فردا که خلایق را از خاک بر انگیزند/ بیچاره منِ مسکین از خاک تو بر خیزم
گفت معشوقی به عاشق کای فتی/ تو به غربت دیده ای بس شهر ها
پس کدامین شهر از آنها خوشتر است؟/ گفت آن شهری که در وی دلبر است
هر کجا یوسف رخی باشد چو ماه/ جنت است آن گرچه باشد قعر چاه
بی تو جنت دوزخ است، ای جانفزا / با تو زندان گلشن است، ای دلربا
هر کجا تو با منی من خوشدلم/ گر بود در قعر چاهی منزلم
Негізгі бет آواز زیبای مثنوی سه گاه ( گر سر طلبی در پای تو اندازم) ، سید جواد ذبیحی
Пікірлер: 104