متن، تدوین و گویندگی: محسن ظهوری
بهمنماه سال ۱۳۵۷، ایران در تب و تاب است. محمدرضاشاه کشور را ترک کرده و مردم نخستوزیر او، شاپور بختیار را قبول ندارند. ایران در حال ورود به دوران تازهای است و مبارزان سیاسی احساس پیروزی میکنند. هما دارابی یکی از آنهاست؛ روانپزشکی قهار که آزادی میخواهد. اما او خیلی زود پشیمان میشود. عذاب وجدان از همراهی برای پیروزی انقلاب، ناامیدی و خشم از به باد رفتن سالها تلاش زنان، او را روانه میدان تجریش میکند تا دست به کار غمانگیزی بزند
(اگر دوست داشتید، لطفا این صفحه را سابسکرایب کرده و آن را به دوستان خود معرفی کنید)
Негізгі бет زنی که برای آزادی انقلاب کرد اما پشیمان شد و تاب نیاورد
Пікірлер: 227