آپلود شده توسط سایت حاج منصور ارضی (عرشی)
mansourarzi.ir
فیس بوک
/ haj.mansour.arzi
گوگل پلاس
plus.google.co...
آپارات
aparat.com/HajM...
زیارت عاشورا | صبح عاشورا محرم 1391 ║ حاج منصور ارضی
• زیارت عاشورا | صبح عاش...
مناجات با صاحب الزمان علیه السلام:
از بس که ندارم غم دیدار شما را
گویا که رها کرده دلم کار شما را
با این همه تو نام مرا حذف نکردی
نازم کَرَم و رأفت بسیار شما را
آنروز نیاید که گناه من عاشق
آزرده کند چشم گهربار شما را
آنروز به دامان غم و درد بیافتم
کز دست دهم سایه دیوار شما را
در سینه زنی یا که حرم یا که به روضه
از من بستان جان گرفتار شما را
در ماه عزا توشه ای از معرفتم ده
تا آن که بپویم ره دشوار شما را
در منزلت گریه کن داغ تو این بس
زهرا کُند اِکرام عزادار شما را
هر بار که گشتیم گرفتار بلایی
خواندیم فقط نام علمدار شما را
ما سینه زنان شب بین الحرمینیم
مهمان ابالفضل و پریشان حسینیم
روضه وداع حضرت زینب سلام الله علیها و امام حسین علیه السلام:
هست تو هستی جان و تن من هست نرو
در نفس هات حیات دل من هست نرو
رفتنت اول جان کندن من هست نرو
بین یک قافلۀ غم ماندن من هست نرو
ناله ام را بشنو خوب ترین، رحمی کن
چشم مأیوس مرا هم تو ببین، رحمی کن
رکن من هستی و از پایه خود می ترسم
بی تو از غارت سرمایه خود می ترسم
از لگدمالی هر آیه خود می ترسم
بی وجود تو من از سایه خود می ترسم
خواهرم حق بده از غصه پریشان بشوم
باید از رفتن تو اینهمه ویران بشوم
وای بر من که تویی در دل غمها تنها
بی کس و یارترین واژه دنیا تنها
هیچ کس نیست به دادم برسد یا تنها
بی تو باید بکشم بار غمت را تنها
برو آهسته برو دار و ندار زینب
آه مظلوم ترین، ای کس و کار زینب
اینهمه نیزه و شمشیر فقط تنها تو
هر طرف تیر شد و تیر فقط تنها تو
لشکری سخت و نفس گیر فقط تنها تو
شیون و هلهله، تکبیر فقط تنها تو
زخمها روی تنت آمده و می آیند
تیرها بر بدنت آمده و می آیند
زخم بر زخم تو ای مصحف خوش گو زده است
سنگ هم آمده یک بوسه به ابرو زده است
از جبین تا به محاسن دو سه تا جُو زده است
باز هم حرمله انگار که زانو زده است
تیر با شدت هر آنچه که بر تن آمد
آنقدر بود که از پشت سرت در آمد
وقت رفتن شده ای وای دلم غمگین شد
زخمها زخم شدند و نفست سنگین شد
جرأت ضربه زدن پیش همه شیرین شد
نیزه ها بود که در پیکر تو رنگین شد
آسمان دل من روی زمین می افتی
با سر زخم شده از سر زین می افتی
چه کنم پای بر این جسم مطهر نزنند
با چنین نیزه سرسخت به پیکر نزنند
پیش چشمان پر از گریه مادر نزنند
یا به اطراف گلو ضربه دیگر نزنند
از حرم تا لب گودال تو من جان دادم
خنجری کُند به پا خاست زمین افتادم
گیسویش را همه در پنجه مشتش گره زد
چنگ انداخت در آن زلف شکن در شکنش
تا که لبهای ترک خورده تکان می خوردند
نیزه ای بود که می رفت به سوی دهنش حاج منصور ارضی ║
هرگونه کپی برداری با ذکر صلوات شرعا حلال میباشد;
التماس دعا ________________________________
mansourarzi.ir/ ویدئو ها بروز در سایت
Негізгі бет زیارت عاشورا | صبح عاشورا محرم 1391 ║ حاج منصور ارضی
Пікірлер: 9