داستان موسی و شبان | ما درون را بنگریم و حال را | عرفان و سیروسلوک
داستان حضرت موسی علیه السلام و چوپان
شرح شطحیات
شرح مثنوی
دید موسی یک شبانی را براه/کو همیگفت ای گزیننده اله
تو کجایی تا شوم من چاکرت/چارقت دوزم کنم شانه سرت
جامهات شویم شپشهاات کشم/شیر پیشت آورم ای محتشم
.
.
گفت موسی:حال خیره سرشدی/خودمسلمان ناشده کافرشدی
این چه ژاژاست وچه کفرست وفشار/پنبه ای اندردهان خودفشار
وحی آمدسوی موسی ازخدا/بنده ما را زما کردی جدا
تو برای وصل کردن آمدی/نی برای فصل کردن آمدی
ما برون را ننگریم و قال را/مادرون را بنگریم و حال را
ملت عشق ازهمه دینها جداست/عاشقان را ملت و مذهب خداست
#آیت_الله_طهرانی #شرح_مثنوی #شرح_شطحیات
Негізгі бет داستان موسی و شبان | ما درون را بنگریم و حال را | عرفان و سیروسلوک
Пікірлер: 9