سیمرغ و باززایش در خویشتن خویش
کجاست سمت حیات؟ من از کدام طرف میرسم به یک هدهد؟ سهراب سپهری
در قسمت پیشین به آنچه می توانیم از داستان ققنوس در رابطه با باززایش روانی بیاموزیم پرداختیم.
از داستان ققنوس آموختیم که چگونه لوگوسنتریسم (همواره به سمت نور ایستادن)، عشق، ایمان، پذیرش رنج و پذیرش مرگ آنچه باید بمیرد، ما را به باززایش روانی می رساند.
در چهارمین و آخرین بخش از سمینار باززایش از نشان ققنوس به سیمرغ میرسیم.
سیمرغ نشانی باستانی در فرهنگ و ادبیات ایران زمین و تجلی تصویری فرزانش جاودان است، سیمرغ سمبل آگاهی و تمامیت است.
برای درک جایگاه سیمرغ در باززایش و درس هایی که از او می توانیم بیاموزیم، باید ابتدا هدهد را درک کنیم چرا که شروع سفر به سمت سیمرغ با هدهد است. از این رو نگاهی خواهیم داشت به دو داستان در گنجینه ادبیات ایران: داستان هدهد و مرغان فریدالدین عطار نیشابوری و صفیر سیمرغ شیخ شهاب الدین سهروردی.
در داستان هدهد و مرغان، عطار شرح داستان مرغانی را می دهد که در پی شاه مرغان هستند تا به سوی بزرگی راهبرشان باشد، بی خبر از آنکه هر یک در وجود خود سیمرغی پنهان دارند.
هدهد مرغ خردمند، به ایشان نوید می دهد که سیمرغ شاه مرغان، در پس کوه قاف خانه دارد و همزمان مرغان را هشدار می دهد که رسیدن به کوه قاف بسیار پر خطر و طاقت فرساست. مرغانی که ابتدا خود را مشتاق نشان داده بودند در ادامه هریک بهانه ای برای نرفتن می آورند.
این پرندگان هر یک سمبل یکی از ویژگی ها و ضعف های انسانی هستند. گنجشک از ضعف و کوچکی اش می گوید، کبک از سنگ ها و جواهراتی می گوید که از این دنیا برایش کافی هستند، بلبل از عشق اش به گل می گوید و بوتیمار غمزده نگران کم شدن آب دریاست!
هدهد که از هفت وادی عشق، پیش از این وادی معرفت رسیده است، مرغان را آگاه می کند و اشتیاق سفر را در دل آنها می اندازد. هدهد همان جایگاه قهرمانانه ای را دارد که بدون آن شروع سفر ممکن نخواهد بود. او به خویشتن باور دارد و با اعتماد به خویش اطمینان دارد که لایق سفر به سمت سیمرغ است.
مرغان با هدایت هدهد، هفت وادی عشق را طی می کنند و در پایان از هزاران فقط سی مرغ باقی می مانند و هر یک از آنها در فردیت خودش به یک سیمرغ تبدیل می شود.
عطار به زیبایی نشان میدهد که شروع سفر بیش از هر چیز نیاز به طلب دارد. طلب آنچه فراتر از زندگی روزمره ی ماست. سپس با پا گذاشتن در وادی عشق، عقل محاسبه گر و توصیه هایش را رها می کنیم و به وادی معرفت می رسیم که کسب آگاهی و معرفت لازمه ی عبور از آن است.
انسانی که این سه وادی را طی کند همچون هدهد راهبر سایر پرندگان (سایر ابعاد شخصیت) وجود خود خواهند شد.
هدهد برای ادامه دادن راه، باید با سایر مرغان همراه شود تا وحدت با همه ی آنها را تجربه کند.
مرغان وادی های استغنا، وحدت و حیرت را با یکدیگرطی میکنند تا به وادی فقر برسند.
ابتدا و انتهای سفر بسیار نزدیک اند، با طلب آغاز می کنیم و به در نهایت باز به طلب می رسیم. چنان که یونگ می گوید با یتیم آغاز می کنیم و با یتیم سفرمان را به پایان می رسانیم.
با سپاس و احترام
هانا ساعتچی
Негізгі бет دوره روانشناسی ژرف و کهن الگویی-16- سیمرغ و باززایش خویشتن برتر خویش-آیدین آرتا
Пікірлер: 45