.
روزهاست با کولهباری از اندوه، در کابوسی گمشده، سر میکنم. سایههایی بزرگ تعقیبم میکنند و در راهشان گُلها را از جا میکَنند، میربایند، میخشکانند. درون خوابم رنگها را از دست میدهم، لبخندها را، و آدمها را. مدام در حال ازدستدادنام. وقتی پارچهی «غمِ بیحیا» را میخواندم، آرزویم این بود: ای کاش که غم دَمی رهایمان میکرد.
این اجرای زنده بازخوانیای از قطعهی عبدالرحیم ساربان است که شعرش را صوفی عشقری سروده.
آواز: غَوغا
پیانو: علی چوپانینژاد
نسخهی مکملِ صوتی در ساندکلاد و همینطور در تلگرام بهنشانی t.me/ghawghataban قرار داده شده.
این غمِ بیحیا مرا باز رها نمیکند
از من و نالههای من هیچ حیا نمیکند
گشته ز ناله نای من خوشتر از گلوی نی
ناله اثر نمیدهد، نای نوا نمیکند
رفته و میرود هنوز هر کی به هر کجا بُوَد
تکیه به زندگی نکن، عمر وفا نمیکند
Негізгі бет غم بیحیا | Relentless sorrow (live)
Пікірлер: 92