/ yadollah.taromi
کنار دلگشا از عطر شب بو
شدی مَسس و گُروختی مثل آهو
بِهِت گفتم میرم من، گفتی هرری
هنو دوسِت می دارم من سورولو
بو او چشای سیات مارو سیا کِردی و رفتی
عاشق که شدم، پُشتتو را کِردی رفتی
زخم دل من وَجَع می زد، گفتی باکیش نیس
بو یی مَلَمی مارو سیا کِردی رفتی
از را رسيدی رامو زدی با گَردِ رارات
را به را بازَم روتو اَزو را کردی و رفتی
وقت رفتنِت اشک تو چشُم پِلکید و پر خورد
آبِ ملولی بود، چِشمَه شو واکِردی و رفتی
از پشت شیشه ی پاک دِلُم نقش تو پیدان
اوینه ي دلُمه، روش چرا ها کِردی و رفتی؟
از بسکه رقیب از تو وفا دید تخمه کرد
همی نوبت ما که شُد جَفا کِردی و رفتی
توپه ی ذلمو زمین زَدی جَلدی هوا رفت
آخر دلمو سر به هوا کِردی و رفتی
بوسهی تو شیرین بود، کاکو رف پشت ملازم
سی! سی! به سمندر چه کارا کِردی و رفتی
Негізгі бет Музыка شعر شیرازی رفتی- بیژن سمندر- Rafti Bijan Samandar
Пікірлер: 3