facebook.com/yadollah.tar...
تا باغ سینهش گلای بهاريش در اومد
اشکِ چش من به آبیاریش در اومد
ای بال نبود، بالوی بلندِش منو کُشت
یی شهری بلند شد، بالو داریش در اومد
****
آیه وایه
اوینهی دل من تُنگ طِلا بود تو شِکُندپش
بَر چار دیوارش نقش وفا بود تو کَروندیش
دل افتادو گفتی، آخ بیگیر نشکه بلوره
نازک شده بود دل، به صدای آخ تو شکنديش
آخر دل دیوونه که نَم تُک نمَداد پَس
اشکی شد و چِکه چِکه از چِشُم چِکُندیش
پتهی گل دلِ، تنجه زدو گل به لبام داد
هیکی هیکی کِردَم کِر زُلفِت تو تکوندیش
از دفتر دل با جوهر اشک روونُم
صدکِش تو چشام نامه نوشتَم تو نخوندیش
تاشاپَرکِ نگاه من پر رو چِشات زد
آيه وایه شد، کاشکی از اول میپَرُندیش
باز خواس خدا بود که دِلُم پَرزد و در رفت
ای دس تو بود تا صبح محشر می دوونديش
ما جیر بودیم، تی ایوَرش من، اوورش تو
اول کشيديش، دور شديم، یهو پوکوندیش
غم کوش می رفت کنج سبنهی تنگ سمندر
ای بال نبود، پاش که سُرید جَلدی جقونديش
Негізгі бет Музыка شعر شیرازی آیه وایه- بیژن سمندر-Bijan Samandar Aye Vaye
Пікірлер: 5